سلام به دوستان خوبم
با این شعر خاطره ای عجیب دارم، سال 82 سرودم! یک بیتش به دلم نمی نشست، که امروز اومد! ویرایش کردم و به دوستان و همه عرضه میکنم.
" عزیز خدا "
ای که زن از نام تو زینت گرفت --- صبر تو در کربلا زینب گرفت
عرشیان مست و خمار بوی تو --- من چه گویم از کمال خوی تو
ای که لولو در نگاهت خس شده --- ای که نامت مرهم هرکس شده
کی تواند نام تو از یاد رفت --- نامها از نام تو برباد رفت
گل خوشبوی محمد، فاطمه --- خوب کردی حق مطلب، خاتمه
ای عزیزالله تویی ناز خدا --- زیور اسراری و راز خدا
قاب شد خوابت درون خوابها --- مرهم دستت نرفت از یادها
من دوا خواهم زتو در عافیت --- تو شفاعت کن مرا در عاقبت
شعر از : eDvArDo
تقدیم به پیشگاه عزیز خدا، حضرت فاطمه سلام الله علیها